داستانهای پیانبران

خادمان ونوکران اهل بیت(ع)

پاسخ های شنیدنی شیطان به رسول خدا(ص)/روزی گفتگویی میان شیطان ورسول خدا(ص)اتفاق افتادپاسخهای شیطان به ایشان شنیدنی است

۲۶۱ بازديد

پاسخ‌های شنیدنی

شیطان به رسول خدا (ص)

روزی گفتگویی میان شیطان و رسول خدا(ص) اتفاق افتاد که پاسخ شیطان به سوالات ایشان شنیدنی است.

ابلیس

به نوشته خانه امت محمدرسول الله(ص‌) پیامبر اکرم(ص) در خانه اُمّ سلمه نشسته بودند.کسی از همسر ایشان اجازه ورود خواست.حضرت رسول(ص) فرمودند:ابلیس است، در را به روی او نبندید نمی خواهم راهش ندهید در را باز کنید و بگذارید بیاید .

وقتی ابلیس رو به روی پیامبر (ص) نشست، گفت من به اختیار خودم به اینجا نیامده ام، دو فرشته از جانب خداوند من را مأمور کردند تا جلسه ای با تو داشته باشم.

حضرت فرمودند: من سؤالاتی دارم که تو باید به آنها جواب بدهی

حضرت رسول(ص) از شیطان پرسیدند: در این دنیا با چه کسی دشمن هستی؟؟

شیطان گفت :با تو! نسبت به شما دشمنی بسیار دارم.


حضرت پرسیدند: چرا؟

شیطان پاسخ داد: تو با این قدرت معنوی،مردم را هدایت می کنی و به آنها وعده قطعی می دهی که آنها را در قیامت نیز شفاعت خواهی کرد. تو مانع و مخل کار من هستی و زحمت مرا به باد می دهی.


حضرت رسول (ص) از شیطان پرسیدند: آیا با کس دیگری هم دشمن هستی،؟ 


شیطان گفت:من با یاران و دوستان تو هم دشمن هستم.
آنها وقتی گناه می کنند عاشق توبه هستند و از عذاب الهی دلهره دارند و به پدر و مادرشان احترام می گذارند.
همچنین دشمن عالمی هستم که به علمش عمل می کند و دشمن کسی هستم که از کار خیر روگردان نیست...

نظر شیطان درباره حضرت علی(ع )

پیامبر اکرم(ص) از شیطان پرسیدند: نظرت درباره علی بن ابیطالب(ع)، وصی من چیست؟

شیطان پاسخ داد یا رسول الله امکان دستیابی به علی(ع) وجود ندارد. این آدم از نظر ما دست نیافتنی است؛چون به پروردگار عالمیان متصل است و ما نمی توانیم به او برسیم و من راضی هستم که او کاری با من نداشته باشد چرا که من طاقت یک لحظه دیدار او را ندارم چون نور الهی علی آنقدر قوی است که ما را دفع می کند


حضرت رسول(ص)فرمودند:شیطان! رفقای تو در این دنیا چه کسانی هستند؟

شیطان گفت:کسانی که پشت سر مردم غیبت می کنند و پایبند به نماز نیستند.


حضرت رسول(ص)فرمودند: همنشینان تو چه کسانی هستند؟

شیطان گفت: شرابخواران و همچنین تمام زنا کاران در آغوش من هستند.

پیامبر(ص) پرسیدند: وکیلان تو چه کسانی هستند؟

شیطان گفت:وکیلان من کم فروشان، و خزانه داران من هم کسانی هستند که خمس و زکات خود را پرداخت نمی کنند

پیامبر اکرم (ص) در ادامه پرسیدند: شیطان! سرور و شادی تو در چیست؟

شیطان پاسخ داد در این است که مردم قسم دروغ می خورند.


حضرت فرمود چشم تو را چه چیزی کور می کند؟

شیطان گفت کمکی که به مستمــند در تنهایـــی می شود...


پیامبر فرمود گوش تو را چه چیزی کر می کند؟

شیطان گفت وقتی امت تو دستانشان را به سوی پروردگار بلند کرده و یا الله و یا رب می گویند

مسجد شیطان کجاست و چه کسانی مؤذن او هستند؟

پیامبر (ص) از شیطان پرسیدند: مسجد تو کجاست؟

شیطان گفت بازارهایی که پر از غش و تقلب در اموال مردم باشد.


پیامبر خدا(ص) فرمود :با چه کسی هم غذا هستی؟

شیطان گفت:زنان و مردانی که بر سر سفره، نام خدا را نمی برند.

رسول خدا(ص) فرمود:چه کسی پیش تو عزیز است؟

شیطان گفت:کسی که دائم غرق در معصیت است و معصیت را برای لحظه ای تعطیل و رها نمی کند .

حضرت رسول(ص) از شیطان پرسیدند: آیا تو مؤذنی هم داری؟

شیطان گفت: کارگردانان و مطربان شبانه، مؤذن من هستند.

حضرت فرمود شکار تو چیست؟

شیطان گفت مردان چشم چران.

پیامبر پرسید چه کسی را بیشتر از همه دوست داری؟

شیطان گفت کسی که با اخلاق و زبانش آرامش یک جامعه و خانواده را برهم می ریزد

شیطان از چه کسانی رضایت کامل دارد؟

پیامبر(ص) فرمود:شیطان از چه کسی رضایت کامل داری؟

شیطان گفت:از زنانی که با روی و موی باز با لباس و پوشش خود جلب توجه کرده،
با آرایش بیرون آمده ودین مردم راغارت میکنند... 


شیطان درحالی این سخنان رومیگفت که درآن زمان بدحجابی درشهرمدینه وجودنداشت
منبع از کتاب انوار المجالس به نقل از کتاب سراج القلوب انتهای پیام/
نویسنده:غلام اهل بیت (ع)مرتضی میرزائی

حضرت اشعیای نبی(ع

۱۸۴ بازديد
قصص الانبیا
حضرت
اشعیای نبی (ع)
پیامبران


حضرت اشعیای نبی (ع) کشور: — شهر: — تاریخ: — محل دفن: — اشعیا (به عبری: יְשַׁעְיָהוּ، در یونانی:Ἠσαίας، در عربی: اشعیاء؛ به معنی «خدا نجات داده») از پیامبران عهد عتیق و نویسنده کتاب اشعیا است. به احتمال قوی در خانواده ای از نسل پادشاهان که به داود نبی ختم می شد، در اورشلیم بدنیا آمده بود. (کتاب اشعیاء ۱: ۱) اشعیا پسر عاموص بود و در اورشلیم در نزدیکی هیکل سلیمان زندگی می کرد. کتابی به نام او که بیست و سومین کتاب از مجموعه کتابهای عهد عتیق می باشد.همچنین از او در کتابهای دوم پادشاهان فصل های ۱۹ و ۲۰ و کتاب دوم تواریخ فصل های ۲۶ و ۳۲ نام برده شده است. او با زنی نبیه (در عبری:נאביה) ازدواج کرد که به اعتقاد بعضی از مفسرین تورات، به مانند دبوره و هولده پیامبری داشته است. اشعیا دو پسر به نام های مهیر شلال حاش بز و شاریاشوب داشت. اشعیا در زمان پادشاهی عزیا، ٱحاز و حزقیا، در یهودیه به مدت شصت و چهار سال پیامبری می کرده است. اولین دوره خدمت او در ٱخرین دوران فرمان روایی عزیا و در حدود ۷۴۰ قبل از میلاد بود. او تا سال چهاردهم سلطنت حزقیا مشاور روحانی او بود و در نزد وی مقامی به دست آورد؛ در این زمان او در مجامع عمومی شرکت کرد و در زمان منسی به حبس محکوم شد و از او شهادت خواستند.اشعیا تا سال ۶۸۱ قبل از میلاد، زیسته است.. او به پیامبر بشارت و شاهزاده پیامبران عهد عتیق شهرت یافته است. در لغت نامه دهخدا در مورد این پیامبر آمده: اشعیا نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل معاصر کوروش هخامنش بود و ظاهرا کلمه ٔ مزبور به معنی نجات خداوند است. این کلمه به صورتهای اشعیاه و اشعیاء و شعیاء و شعیا و یشعیاه دیده شده است. صاحب قاموس کتاب مقدس آرد: اشعیاه (نجات خداوند). اگرچه از تاریخ حیات آن حضرت اطلاع تامی نداریم، لکن همین قدر معلوم است که او پسر آموص است و به زعم یهود آموص برادر امصیا شهریار یهودا بود. خلاصه آن حضرت با عزیا و یوثام و احاز و حزقیا معاصر بود و در ایام سلطنت ایشان نبوت میکرد. اما چون ملاحظه نمائیم میبینیم، که عزیا ۵۲ سال و یوثام و آحاز ۱۶ سال و حزقیا ۲۹ سال سلطنت کردند. واضح است که اشعیا اینقدرها عمر ننمود بلکه در اواخر سلطنت عزیا شروع به نبوت کرد و تا ابتدای سلطنت منسی در آن منصب استمرار همی داشت. و آن حضرت بعضی کتب تاریخی نیز تصنیف فرموده است از قبیل: حیات عزیا و کتاب سیرت حزقیا. و تقریبا آن حضرت با هوشیع و یوهیل و عاموص نبی نیز معاصر بود و تواتر بر آن است که او از جمله اشخاصی بود که بواسطه ٔ اره بدرجه ٔ شهادت واصل شدند. لکن ما خبر صحیح و معتنابهی از کیفیت موت و زمان وقوع آن در دست نداریم. (قاموس کتاب مقدس ). و صاحب قاموس الاعلام آرد: یکی از انبیای بنی اسرائیل بود و پدرش از نژاد ملوک اموص بشمار میرفت. از تاریخ ۷۵۹ تا سال ۷۰۰ ق. م. در بین اسرائیلیان بنشر نبوت پرداخت و در زمان سلطنت یوثام، احاز و حزقیامیزیست و معجزات بسیار بظهور آورد. یهودیان را براه حق دعوت میکرد و آنان را از طریق کفر و بت پرستی بازمیداشت. از این رو مورد قهر و غضب منسی پادشاه همعصر خویش واقع شد و دستور داد وی را دستگیر کنند. اشعیا در حفره ٔ درختی پنهان شد ولی باز هم سلطان از وی اغماض نکرد و به فرمان وی اره بر درخت نهادند و او را دو نیمه ساختند. کتابی مشتمل بر ۶۶ باب دارد درباره ٔ مناجات و نصایح و خوف از باری تعالی. اشعیا ظهور حضرت مسیح را نیز در این کتاب قبلا بشارت داده است و از این جهت در بین نصارا بسیار مقبول است و به نام انجیل اشعیا شهرت دارد. جان بی ناس در کتاب تاریخ جامع ادیان می نویسد: در آن زمان ناحیه جنوب کشور اسرائیل نیز به نوبت خود محل ظهور پیغمبری دیگر شد. این نبی، که اشعیا نام دارد، در حدود ۴۰ ق م در خانوده ای موجه زاییده شد. پس، در جوانی در کوچه های شهر اورشلیم روان شد و به نبوت و دعوت خلایق مشغول گردید. وی به حقیقت یهوه ایمان داشت و با شور روحی و شوق قلبی از هر طرف می رفت و این گونه کلمات را می گفت: «در سالی که عزیای پادشاه مرد، خداوند را دیدم که بر کرسی بلند وعالی نشسته بود و هیکل از دامنهای وی پر بود و سرافین بالای آن ایستاده بودند که هر یک از آنها شش بال داشت. و با دو [بال] از آنها روی خود می پوشانید وبا دو [بال] پایهای خود را می پوشیانید وبا دو [بال] پرواز می نمود. و یکی دیگری را صدا می زده و می گفت: قدوس، قدوس، قدوس، یهوه صبا یوت، تمامی زمین از جلال او مملو است! و اساس آستانه از آواز او که صدا یم زد می لرزید و خانه (معبد) از دود پرشد. پس گفتم وای بر من که هلاک شده ام، زیرا که مرد ناپاک لب هستم و در میان قوم ناپاک لب ساکنم. و چشمانم یهوه صبا یوت، پادشاه را دیده است! آنگاه یکی از سرافین نزد من پرید و در دست خود اخگری که با انبر از روی مذبح گرفته بود داشت. و آن را بردهانم گذارده، گفت که اینک این لبهایت را لمس کرده است، و عصیانت رفع شده و گناهت کفاره گشته است، آنگاه آواز خداوند را شنیدم که می گفت که را بفرستم؟ و کیست که برای ما برود؟ گفتم لبیک! مرا بفرست.گفت: برو، و به این قوم بگو البته خواهید شنید، اما نخواهی فهمید و هر آینه خواهد نگریست، اما درک نخواهید کرد. …» (اشعیا: ۶/۹-۱) پس چون اشعیا به رسالت خود آگاه گردید، مدت چهل سال رسالت الاهی به هدایت قوم اشتغال ورزید و شاهان یهودیه با او مشاوره می کردند. وی پیغمبر ایمان راسخ و «توکل کامل» به یهوه است. هیچ تزلزلی در بنیان عقیده او روی نداد و همواره حکمرانان اورشلیم را به وعید و انذار تهدید می کرد که امن و سلامت بلد ایشان در آن نیست ک با دیگر امم (کافر) مجاور خود عهد و پیمان ببندند، بلکه باید فقط به خداوند اتکا داشته باشند و لاغیر. و در ایام آحاز بن یوتام بن عزیا، پادشاه یهودا، واقع شد که رصین، پادشاه آرام، و فقح بن رملیا، پادشاه اسرائیل، بر اورشلیم برآمدند تا با آن جنگ نمایند، اما نتوانستند آن را فتح نمایند. و به خاندان داود خبر داده، گفتند که آرام در افرایم اردو زده اند و دل او و دل مردمانش بلرزید، به طوری که درختان جنگل از باد می لرزد. آنگاه خداوند به اشعیا گفت: «تو با پسر خود شار یاشوب به انتهای قنات برکه فوقانی، به راه مزرعه کازر، به استقبال آحاز بیرون شو، و وی را بگو با حذر و آرام باش، مترس و دلت ضعیف نشود از این دو دم مشعل دود افشان. یعنی از شدت خشم رصین و آرام و پسر رملیا. زیرا که آرام با فرایم و پسر رملیا برای ضرر تو مشورت کرده، می گویند بر یهودا بر آییم و آن را محاصره کرده، به جهت خویشتن تسخیر نماییم و پسر طبیئل را در آن به پادشاهی نصب کنیم. خداوند یهوه چنین می گوید که این به جا آورده نمی شود و واقع نخواهد گردید، زیرا که سر آرام دمشق، و سر دمشق رصین است و بعد از شصت و پینج سال افرام شکسته می شود به طوری که دیگر قومی نخواهد بود. و سر افرایم سامره، و سر سامره پسر رملیاست. و اگر باور نکنید هر آینه ثابت نخواهد ماند…» از این رو سالها بعد که خطر آرام مرتفع شده بود، وقتی که سلطنت شمالی (در ۷۲۲ ق م) به دست لشکر آشور درهم شکست و سردار جرار آشوری، سناخریپ، به جنوب تاخته، در برابر دروازه اورشلیم خیمه زد، پادشاه آن شهر، حزقیا، با رعب و وحشت تمام از اشعیا درخواست کرد که به درگاه یهوه دعا کند که بلد او، اورشلیم، را از شر دشمن محفوظ دارد. گویا نبوت اشعیا به اعجاز صورت وقوع یافت، یعنی آشوریها ناگهانی به محاصره آن شهر خاتمه داده، رفتند. لکن اشعیا یقین داشت که بی ایمانی و خطاکاری قوم بار دیگر آن کشور را در خطر خواهد انداخت و بنی اسرائیل یا طعمه شمشیر خواهند شد یا به اسارت خواهند افتاد وبه اماکنی بعید و دور از تلال فلسطین نفی وطن خواهند گشت. شهر امین چگونه زانیه شده است. آنجا که از انصاف مملو می بود و عدالت در آن سکونت داشت،… سروران تو متمرد شده و رفیق دزدان گردیده، هر یک از ایشان رشوه را دوست می دارند و در پی هدایا می روند.یتیمان را دادرسی نمی نمایند، و دعوی بیوه زنان نزد ایشان نمی رسد. بنابراین خداوند یهوه صبا یوت قدیر اسرائیل می گوید:«هان من از خصمان خود آسوده خواهم شد و از دشمنان خویش انتقام خواهم کشید… و هلاکت عاصیان گناهکاران با هم خواهد شد.» وی ماننند عاموس نبی پیش بینی کرد که برای آن قوم گناهکار جز بلا و مصیبت چیزی دیگر مقدر نیست. پس، می گفت:«یهوه صبا یوت در گوش من گفت، بدرستی که خانه های بسیار خراب خواهد شد و خانه های بزرگ و خوشنما غیر مسکون خواهد گردید.» (صحیفه اشعیای نبی:۹۰۵). اشعیا می گفت که یهوه از تشریفات و عبادات صوری در معبد متنفر شده و از قربانی حیوانات فربه بیزار گردیده و از مناسک روز سبت و مراسم ایام اعیاد خسته شده است و هرچند که عابدان دست خود را به مناجات بلند کنند، یهوه به آنها نظر نخواهد کرد و به دعای آنها گوش فرا نخواهد داد، زیرا دستهای آنها با خون لکه دار شده است و دل آنها با یهوه صاف نیست. همچنین در نبوتهای خود به مردم اسرائیل می گفت که تقدیر و سرنوشت کور حاکم بر امور خلایق نیست، بلکه خداوند عالم و قادر زمام امور را در دست دارد و مردمان شریر و اقوام و امم گناهکار را کیفر خواهد داد. نوبت مجازات به کشور یهودیه نیز خواهد رسید. حتی آشوریها نیز مانند سایر امم محکوم به حکم الاهی خواهند بود، زیرا یهوه عادل است و بر قاعده حق و انصاف عمل می فرماید. اشعیا مانند هوشع، معتقد بوده که لطف و عطوفت و رحم در دل رئوف یهوه موثر است و مجازات و کیفر اقوام و امم را به مصلحت و به منفعت عالم می فرماید، پس می گفت: «نیکوکاری بیاموزید و انصاف بطلبید و مظلومان را رهایی دهید، یتیمان را دادرسی و بیوه زنان را حمایت نمایید… اگر گناهان شما مثل ارغوان سرخ باشد، مانند برف سفید خواهد شد». چون حکم قضا نازل شود، پس از آن کسانی که از حکم الاهی باقی مانده باشند و رنجها و مصایب را تحمل کرده و هنوز ایمان به خدای یهوه را از دست نداده اند رستگار خواهند گردید و امن و امان و آسایش ور فاه بار دیگر در مملکت یهودیه حکمروا می گردد. و آن قوم مورد عفو و رحم یهوه قرار خواهند گرفت. بعضی کلمات و سخنان از اشعیا نقل شده که از نظر تاریخ اهمیت فراوان دارد و آن نبوت و پیشگویی اوست از پیشامد یک عصر زرین پر از سعادت و خوشی که بعد از روزگار تیره پر از شقاوت و مصیبت پدیدار خواهد گردید، و اسرائیل بعد از آنکه نسلهایی چند در بدبختی و مشقت به سر بردند، نهال آرزو و امیدشان شکفته خواهد گردید. گرچه بعضی از محققان در صحت و اصالت این کلمات تردید کرده اند، ولی به هر حال هر کس آن را نوشته باشد، مضمون آن سخنان سراسر دلالت می کند بر این بشارت که پس از انتظار، دنیا امن و امان می شود و سلطنت شاهزاده صلح و سلام برقرار می گردد و با ظهور مسیحا از نسل داود، روزگاری نو و روزی مبارک در جهان پدید خواهد آمد. اشعیا، که خود شاهد زنده انحلال سلطنت اسرائیل و یهود بود، وقتی زمان و ایام آوارگی و پراکندگی آن قوم آغاز شد، قهرا چون این مکاشفات امیدبخش و آرزوی انتظار روز شادی و شادکامی بر ضمیر او عارض گشت، پیشگویی کرد که آن قوم بار دیگر گرد خواهند آمد و پریشانی به جمعیت بدل خواهد شد. در یکی از نبوتهای خود این اشعار را سروده و گفته است: «در ایام واپسین واقع خواهد شد که خانه خداوند بر قله کوهها ثابت خواهد گردید، و بر فراز تلها برافراشته خواهد شد.و جمیع امتها به سوی آن روان خواهندشد.» و قومهای بسیار عزیمت کرده، خواهند گفت: «بیایید تا به کوه خداوند و به خانه خدای یعقوب برآییم، تا طریقهای خویش را به ما تعلم دهد، و به راههای دعا سلوک نماییم، زیرا که شریعت از صهیون و کلام خداوند از اورشلیم صادر خواهد شد. و او امتها را داوری خواهد نمود،و قومهای بسیاری را تنبیه خواهد کرد. و ایشان شمشیرهای خود را برای گاوآهن و نیزه های خویش را برای اره ها خواهند شکست، و امتی بر امتی شمشیر نخواهد کشید، و بار دیگر جنگ را نخواهد آزمود. ای خاندان یعقوب (بنی اسرائیل) بیایید تا در نور خداوند سلوک نماییم.» و در دیگر جا این کلمات از او منقول است: «و نهالی از تنه یسی بیرون آمده، شاخه ای از ریشه هایش خواهد شکفت، و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت، یعنی روح حکمت و فهم و روح مشورت و قوت و روح معرفت و ترس خداوند. …و کمربند کمرش عدالت خواهد بود و کمربند میانش امانت. و گرگ با بره سکونت خواهد داشت. و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر و پرواری باهم، و طفل کوچک آنها را خواهد راند، و گاو با خرس خواهد چرید، و بچه های آنها با هم خواهند خوابید، و شیر مثل گاو، کاه خواهد خورد، و طفل شیرخواره بر سوراخ مار بازی خواهد کرد، و طفل از شیر بازداشته شده دست خود را بر خانه افعی خواهد گذاشت. نه کس مجروح شود، و نه کس کشته شود. روی کوه مقدس من ضرر و فسادی نخواهد شد. زیرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهد بود. مثل آبهایی که دریا را می پوشاند. و در آن روز واقع خواهد شد که ریشه یسی به جهت علم قومها برپا خواهد شد و امتها آن را خواهند طلبید، و کرسی او با جلال خواهد بود.» در هیچ قطعه ای از ادبیات جهان امیدی بزرگتر از این به صلح و سلام جهانی یافت نمی شود. پیشگویی های اشعیا نبی و اصولا کتاب او را میتوان به چند بخش تقسیم نمود: ۱- پیشگویی در خصوص تنبیه و خشم خدا بر قوم گناهکار ۲- پیشگویی در خصوص فروپاشی یهودا و به اسارت رفتن او ۳- به قدرت رسی بابل و سقوط و نابودی هر دو پادشاهی آشور و بابل ۴- آمدن صلح و آرامش با آمدن نجات دهندۀ موعود, عیسای مسیح – عمانوئیل. ۵- حکومت دائمی و پادشاهی خدا بر انسان. پیشگویی های اشعیاء نبی بسیار عجیب و با عقل انسانی غیر قابل قبول می نمایاند. اما عظمت و قدرت کلام خدا (همان گداختگی زغالی که در دهان اشعیاء گذاشتند) با گذشت زمان ثابت شد.خداوند به واسطۀ اشعیاء نبی تقریبا دویست سال قبل از پادشاهی کوروش کبیر، نام او را و به قدرت رسیدن او را به قوم اسرائیل و به دنیا بیان می کند! (اشعیاء ۴۴: ۲۸ و ۴۵: ۱) همچنین تقریبا ۷۵۰ سال قبل از تولد عیسای مسیح، باکره بودن مادر و نام مسیح را (اشعیا ۷: ۱۴ و متی ۱: ۲۲ – ۲۳)، گناهکار بودن انسان از نطفه و آلودگی و نیاز او به پاک شدن از گناهان (اشعیا ۶۴: ۵-۶) دیگر نام های مسیح (اشعیا ۹: ۶-۷ ) پر بودن و تولد از روح القدس (اشعیا ۱۱: ۱-۳)، کار عظیم او را (اشعیا ۱۲: ۲) وعدۀ نجات توسط ایمان به مسیح (اشعیا ۲۵: ۹) شخصیت عیسای مسیح (اشعیا ۴۲: ۱- ۷) و شکنجه و آزار و مرگ و قیام او را از مرگ (اشعیا ۵۳) آمدن روح القدس پس از رفتن مسیح (اشعیا ۳۲: ۱۵-۱۷) تماما پیش گویی مینماید.تاریخ نویسان یهود و تا حدودی نقل قول کنندگان فراوانی در خصوص نحوۀ مرگ اشعیاء این را ادعا می کنند که اشعیاء نبی در زمان پادشاهی منسی که مردی سنگ دل و قسی القلب بود در سن پیری با اره دو پاره شد. اشاره به این نوع مرگ نبی را ما به شیوه ای اسرار انگیز در نامۀ عبرانیان زمانی که از فشار و سختی های انبیاء و رسولان گذشتۀ خداوند سخن می گوید ،می خوانیم (عبرانیان ۱۱: ۳۷). ۱- عاطف الزین، سمیح، داستان پیامبران علیهم السلام در قرآن، ترجمه علی چراغی ۲- کتاب مقدس عهد عتیق و عهد جدید، ترجمه فاضل خان همدانی، ویلیام گلن، هنری مرتن ۳- یاردون سیز. دانشنامه کتاب مقدس. ترجمهٔ بهرام محمدیان ۴- جیمز هاکس. قاموس کتاب مقدس. ترجمهٔ عبدالله شیبانی ص ۱۱۴ ۵- مقاله اشعیای نبی، نوشتۀ حسن گل هاشم ۶- لغت نامه دهخدا ۷- تاریخ جامع ادیان، جان بی ناس، ترجمه علی اصغر حکمت، ص ۵۱۱-

حضرت الیاس نبی(ع)

۱۷۱ بازديد
حضرت الیاس(ع)
حضرت الیاس (ع) کشور: — شهر: — تاریخ: — محل دفن: آن حضرت به آسمان عروج کردند. معنای اسم:لفظ الیاس یا الیا در زبان عبری به معنای((بزرگوار من خداست))می باشد پدر:یاسین مادر:امٌ حکیم ظهور:۴۵۰۶ سال بعد از هبوط ادم دعوت به حق:۲۲ سال مردم را دعوت بحق نمود بعثت:خداوند او را برای مردم بعلبک مبعوث کرد محل دفن:آن حضرت به آسمان عروج کرد بروایتی نسب آن حضرت:الیاس بن یاسین بن فنحاص بن عزاربن هارون بن عمران تعداد فرزندان : آن حضرت ۱ فرزند داشت. فهرست سوره هایی که در آن نام الیاس ذکر شده:انعام- صافات حضرت الیاس پیامبر علیه السلام، در میان قومی مبعوث شد که دین حضرت موسی را به انحراف کشانده بودند. دستورات او را به استهزاء می گرفتند و روی به گمراهی و نادانی نموده بودند و خدای را فراموش کرده بودند. خدایی که پدران آنها را از شر فرعون به وسیله موسی نجات داد. دریا را برای آنها شکافت و از هیچ نعمتی برای آسایش آنها فرو گذار ننمود و … اما این فرزندان ناخلف آن خدا را از زندگی خود کنار زده بودند و پای خدایانی را که از سنگ و چوب می ساختند، به میان خود کشیده بودند. خدایانی که هر کدام نامی خاصّ داشت. در میان خدایانشان،‌ بتی بزرگ به نام «‌ بعل » بود که همه او را قبول داشتند. زیرا بزرگتر از دیگر بتها بود. به پای او می افتادند و عظمت انسانیت را به پای آن مفلوک ذبح می کردند و …. و این چنین بود که خداوند حضرت الیاس را برای هدایت این قوم گمراه مأمور ساخت. الیاس آنها را از بت پرستی بر حذر می داشت. از خدای واحدِ قادر متعال، او که نعمتهای فراوانی به آنها ارزانی کرده، او که بود و نبود همه موجودات در ید توانائیش می باشد، از کسی که در چشم بر هم زدنی دریا را شکافت، سحرها را باطل، اقوام ظالم و گردنکش را به عذاب و عقاب خود تنبیه می کند و … حرف زد و مردم را از کارهای زشت بیم داد و … اما آن قوم ناپاک، نه تنها از انذارهای الیاس سر به راه نشدند بلکه در صدد آزار و اذیّت او برآمدند و به کفر و طغیان خود افزودند. خداوند به وسیله الیاس به آنها وعده عذاب و عقاب داد. اما آنها نه تنها توبه نکردند بلکه خواستند الیاس را نیز بکشند. الیاس برای حفظ جان از شهر خارج شد و در کوههای صعب العبور پناه برد تا از دست آن قوم نابکار در امان باشد. عذاب الهی بر آنها نازل شد و به هفت سال قحطی جان فرسایی مبتلا شدند. چیزی برای آن قوم نماند و بسیاری از مردمشان به هلاکت رسیدند. آنهایی که ماندند، تازه فهمیدند که این همان عذاب است که الیاس وعده اش را داده بود. به الیاس پیغام فرستادند که گردنکشان و ستمکاران ما به عذاب الهی مبتلا شدند و ما توبه کرده ایم و به تو ایمان آورده ایم. خداوند نیز قحطی را از توبه کنندگان برداشت.عاقبت الیسع را در نبوت جانشین خود قرار داد. و به اسمان عروج کرد. البته در پارهای از روایات و تواریخ آمده است که الیاس همچون خضر پیامبر از آب حیات نوشیده و همیشه زنده است و موکل بر دریاهاست همانطوریکه خضر پیامبر موکل برخشکی است.